آریا جوان

آخرين مطالب

مصاحبه با همسر دکتر مصدق چند ماه پس از کودتا؛ چیزی جز صدای گلوله در خاطرم نمانده خواندنی

  بزرگنمايي:

آریا جوان - چیزی جز صدای گلوله در خاطرم نمانده است و اینقدر به یاد دارم که وقتی من از خانه‌ای که به دست مردم غارت می‌شد فرار می‌کردم، سه زن عصبانی با بیل داخل اطاق شدند و به تصور اینکه مصدق در حمام پنهان شده به طرف آن‌جا هجوم بردند.

دوشیزه مدست فون آورن‌روه، خبرنگاری آلمانی بود که در در سال کودتای ایران یعنی 1332 برای مجله کریستال در آلمان کار می‌کرد، با شنیدن اخبار کودتای 28 مرداد به همراه مادر و خواهرش با فولکس واگنی به ایران سفر کرد تا ماجرا‌های آن روز ایران را از نزدیک ببیند و گزارش کند، وقتی به تهران رسید قرار بود چند روز بعد دکتر مصدق را در دادگاه نظامی محاکمه و احتمالاً محکوم به اعدام کنند. او دوربین عکاسی‌اش را برداشت و اول به سراغ منزل نخست‌وزیر سابق ایران در خیابان کاخ رفت و بعد هم سراغ همسر مصدق را گرفت که در خانه یکی از اقوامش به سر می‌برد، این خبرنگار آلمانی موفق شد چند جمله‌ای با او مصاحبه کند. روایت او را از ورود به ایران و همچنین گفتگویش با همسر دکتر مصدق را که در مجله خواندنیها، مورخ هفتم آذر 1332، منتشر شد در پی می‌خوانید:
ما اکنون هفده هزار کیلومتر در خاورمیانه مسافرت کرده‌ایم. اتومبیل کوچک (فولکس واگن) ما گنجایش بیش از چهار نفر را ندارد، لیکن ما که ناچاریم شب‌ها و روز‌های متوالی در میان بیابان باشیم. لوازم و مایحتاج فراوانی به همراه داریم که روی هم رفته ما را دچار زحمت ساخته است.
در استانبول و عراق چندان موضوعی که ما را به خود مشغول کند نبود، و ما شتاب داریم که هرچه زودتر به ایران و تهران برسیم، جایی که در نظر ما از دور، چون کوره آتش‌فشانی در این روز‌ها از آن دود و آتش برمی‌خیزد.
وقتی وارد تبریز شدیم، هوا خیلی سرد شده بود. مردم این شهر در جلوی خانه‌های‌شان ذغال پهن کرده و در جلوی آب آن را می‌شستند، و در کاسه‌هایی از خمیر سیاه‌مانندی که از ذغال تهیه می‌کردند گوی‌هایی می‌ساختند، به طوری که درجواب سوال ما گفتند، این‌ها را پس از خشک شدن، زمستان در زیر کرسی قرار داده می‌سوزانند تا گرم شوند.
در تبریز هم شنیدیم که هنوز طوفان و آتش در تهران فرو ننشسته است و به این جهت با سرعت زیادتری رو به تهران حرکت کردیم.
خواهر من (کریستین)، چون در رانندگی از من استقامتش بیش‌تر است تمام راه بین تبریز و تهران را او رانندگی کرد و من مشغول تنظیم یادداشت‌ها و عکس‌هایی که از ایران باید جمع‌آوری کنم بودم.
نزدیک نیمه شب به تهران رسیدیم. شهر بر خلاف انتظار ما در نهایت سکوت فرو رفته بود. فقط کامیون‌هایی از سربازان و پلیس‌های مسلح در شهر حرکت می‌کردند.
مطابق سفارش‌هایی که قبلاً به ما شده بود، به هتل فردوسی که تقریباً یک مهمانخانه درجه سوم است وارد شدیم. در این مهمانخانه بیش‌تر مسافرین انگلیسی آمد و شد می‌کردند و تقریباً ما که آلمانی بودیم برای آن‌ها قدری غریبه جلوه می‌کردیم.
صبح زود من با دوربین (رولفکس) خود از مهمانخانه خارج شدم، اولین چیزی که جلب نظر مرا کرد مردی بود که با پیژامه راه‌راه در کنار جوی خیابان نشسته دندان خود را مسواک می‌زد... به طرف خیابانی که نشان داده بودند خانه دکتر مصدق، نخست‌وزیر توقیف‌شده، در آن بوده روانه شدم. بیرون خانه نخست‌وزیری که روزی به فرمان ملت بر سر کار آمده و امروز نیز همان ملت او را از مسند حکومت پایین کشیده است [این البته تعبیر نویسنده است] چندان غیرعادی نبود، فقط داخل منزل این‌طور به نظر می‌رسید که عمارت و ساختمان با کف حیاط و ... همگی تقریبا شخم زده شده... از سربازی که محافظ منزل مخروبه نخست‌وزیر سابق بود سؤال کردم که «این خانه چطور به این صورت درآمده است؟»
سرباز اشاره به تفنگ خود کرده گفت: «مصدق دستور داد به روی ما تیراندازی شود، ما هم با او معامله متقابل کردیم.»
پس از برداشتن چند عکس به سراغ خانم مصدق رفتیم. او حال در خانه یکی از اقوام خود به سر می‌برد، وقتی به او اطلاع دادند که سه نفر زن آلمانی برای ملاقات او آمده‌انده با قدری اعجاب ما را پذیرفت.
آن روز همسر مصدق خیلی اندوهناک و مغموم بود، زیرا به او خبر داده بودند که مصدق به زودی در دادگاه نظامی محاکمه و محکوم به اعدام خواهد شد. به این جهت روز دیگری را برای ملاقات تعیین کردیم.
در این ملاقات بسیار سعی کردم که از خانم مصدق حرف‌هایی بشنوم، ولی او هرگز از سیاست صحبت نکرد، و حتی در برابر این سؤال که اگر مصدق را محکوم به اعدام کنند چه خواهد شد، جواب داد: «چه می‌خواهد بشود؟ البته او را اعدام خواهند کرد.»
همسر مصدق یک زن قدیمی بسیار ساده‌ای است که با همان وضع زنان قدیم ایران زندگی می‌کند. پسران و دختران او همگی در اروپا تحصیل کرده‌اند.
هنگامی که از آخرین خاطره همسر نخست‌وزیر سابق از روز انقلاب ملت [منظور خبرنگار آلمانی کودتای 28 مرداد است] سوال کردم، گفت: «چیزی جز صدای گلوله در خاطرم نمانده است و این‌قدر به یاد دارم که وقتی من از خانه‌ای که به دست مردم غارت می‌شد فرار می‌کردم، سه زن عصبانی با بیل داخل اطاق شدند و به تصور این‌که مصدق در حمام پنهان شده است به طرف آن‌جا هجوم بردند و بلافاصله صدای شکستن وان حمام در فضا پیچید.»
خانم مصدق میل نداشت که از او عکسی برداشته شود، لیکن در مقابل اصرار زیاد ما که تاکنون در هیچ روزنامه و مجله خارجی عکسی از همسر نخست‌وزیر چاپ نشده حاضر شد که عکسی از او برداریم، و در این حال روسری نازک خود را از سر باز کرد، گویی می‌خواست نشان دهد که هنوز مو‌های او سیاه است.
از تهران ما به طرف اهواز و آبادان حرکت کردیم و خوب بود که ما با یک اتومبیل بسیار کم‌مصرفی مسافرت می‌کردیم، زیرا قیمت بنزین در ایران با آن‌که مرکز نفت است بر اثر مالیات‌ها و عوارضاتی که هر دولتی روی آن بسته خیلی گران است.
اراک که در سر راه ما واقع است یک شهر خفه و خاموش است با یک میدان ساده که بهترین نقطه شهر است. هنگامی که اتومبیل کوچک ما در کنار این میدان توقف کرد و سه زن از آن پیاده شدند، عده زیادی زن و دختر اطراف ما را احاطه کردند، این‌ها همگی دارای سر و وضع نامرتب و کثیف بودند، مثل این‌که سال‌هاست بدن‌شان رنگ صابون و آب را ندیده است! این دختر‌ها اصرار داشتند که ما از آن‌ها عکس برداریم، گویی تصور می‌کردند که این عکس در همان لحظه به آن‌ها داده خواهد شد؛ ولی نقطه مقابل اراک، شهر آبادان، مرکز تصفیه نفت ایران بود. زندگی‌های خوب و مجلل در این شهر صنعتی فراوان یافت می‌شد؛ ولی از چیزی که هیچ خبری نبود یکی نفت بود و دیگری آن هیاهو و آشوبی که ما از دور شنیده بودیم.

لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/223730/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

سرنوشت تیک‌تاک با تصویب قانون آمریکایی چه می‌شود؟

پناهگاه فیل ها در کنیا

رازهای جالبی از تایتانیک که شاید هرگز درباره‌اش نشنیده باشید

فرآیند تولید دیگ و ماهیتابه با قوطی فلزی نوشابه توسط کارگران پاکستانی

من دوست ندارم در راه کار خیر بمیرم

پاسخ به کنجکاوی‌ها پیرامون «مست عشق»

حمله زردنویسان به زندگی خصوصی هنرمندان

جشن تولد غریبانه بازیگر محبوب طنز آثار صداوسیما

خبرهایی از چهره ها؛ از مدیری تا ده نمکی

نمایش 2 فیلم برای جامعه ورزش پهلوانی از شبکه‌های مختلف تلویزیونی

مسعود فروتن فیلم «همسر» فخیم‌زاده را برای نابینایان روایت کرد

تقلب‌های ناشیانه این سریال از «فسیل» هیچ‌کس را نخنداند

سرمربی ازبکستان: ایران یکی از بهترینهای جهان

بحران در کاتالان

واکنش طنز نشریه بارسایی به ماندن ژاوی

مهدوی به عنوان مربی در تیم شهداب ماند

رقابت ساره جوانمردی با ستارگان مطرح پاراتیراندازی جهان

نبی: پرسپولیس در دهه 70 خصوصی بود

شادترین روز اورتون در یک دهه!

امروز، روزِ یوهان کرویف است

آغاز رقابت‌های کشتی فرنگی جام تختی با حضور سرمربی تیم ملی

واحدهای سیار برای پخش HD لیگ برتر!

گران‌ترین بازیکن تاریخ انگلیس خانه نشین شد

افزایش ماندگاری رنگ مو با 12 ترفند کاربردی

عروس امام خمینی(ره) درگذشت

نماینده ویژه پاکستان: ایران و چین شرکای معتمد ما هستند

دستور کار جلسات مجلس در هفته آینده اعلام شد

نماینده مجلس: مماشاتی که با بی‌حجابی صورت گرفت، کار را برای مقابله با بی‌حیایی سخت‌تر کرد

شورای وحدت چند نماینده در مجلس دوازدهم دارد؟

هوش مصنوعی متن‌باز جدید اپل معرفی شد؛ پردازش بدون نیاز به اینترنت

این عینک، زبان اشاره را ترجمه می‌کند

ویدیویی با بازدید میلیونی؛ تمساح‌ها از چه چیزی وحشت دارند؟

تکنیک حیرت‌انگیز یک عنکبوت برای شکار یک مورچه بزرگ در حال حرکت!

گوناگون/ ماجرای طعم شیرین آخرین دعای کمیل شهید زین الدین

کل کل اتوبوس مسافربری و یک پژو که منجر به تصادفی شدید شد!

«تشریفات ساده»، تلفیقی از تئاتر و سینما

ادامه واکنش‌ها به سخنان جنجالی مدیر «نماوا»

14 گل رونالدینیو که جهان را شوکه کرد

دریبل دیدنی «امباپه» در بازی شب گذشته مقابل لوریان

10 گل شگفت انگیز آرسنال توسط تیری آنری

درخواست ژاوی از ستاره بارسا

لیورپول با این کاپیتان به جایی نمی‌رسد

ستاره ناکام رئال در ترکیب اصلی

مراسم خاکسپاری پیشکسوت بسکتبال برگزار شد

شرط ژاوی مشخص شد

فرمانده کل ارتش: جمهوری اسلامی ایران پاسخ هر تجاوزی را کوبنده‌تر از قبل خواهد داد

سخنگوی وزارت خارجه: افکار عمومی جهان بیدار شده است

جهانگیری: عزا می‌گیرم وقتی می‌بینم مردم ما خود را با کشورهای منطقه مقایسه می‌کنند نه اروپا

غفلت از سرکشی به خانواده های شهدا پذیرفتنی نیست

تصاویری زیبا از ایجاد یک دریاچه در کویر «تل شیطان»