بزرگنمايي:

آریا جوان - به منزل دکتر روحانی، برای تسلیت فوت فرزندش رفتیم. مهدی تذکر داد خیلی ناراحت‌اند. حقشان هم هست. فرزند هیجده ساله‌ای را به وضع مشکوکی از دست داده‌اند و تحقیقات هم چیزی را مشخص نکرده. نه قاتل معلوم است و نه انگیزه قتل.

متن خاطرات آیت الله هاشمی در روز 12 فروردین 1376، در زیر آمده است:
سال 1371
سحر نامه‌اى از [آقای عبدالله نوری]، وزیرکشور رسید؛ لیستى از اسامى بعضى از افراد رد صلاحیت شده در شوراى نگهبان بود که نهایتاً ساعت دو بامداد به وزارت کشور ابلاغ شده است. تقاضا کردند از رهبرى بخواهم که دستور بدهند، اینها بر خلاف نظر شوراى نگهبان، بتوانند در انتخابات نامزد باشند. لیست شامل 22 نفر از نمایندگان فعلى مجلس و 11 نفر از کاندیداهاى جدید است. اول وقت نامه را براى رهبرى فرستادم.
امروز تلفن‌هاى زیادى از سوى افراد رد صلاحیت شده داشتم که تقاضاى شفاعت دارند. نزدیک ظهر با آیت‌الله خامنه‌اى تلفنى صحبت کردم. ایشان حاضر نیستند در مورد لیست یک‌جا اقدام کنند، اما آمادگى قبول تعدادى از آنها را دارند؛ همین مطلب را به وزیر کشور گفتم.
عصر آقاى [غلامحسین]محمدى گلپایگانى، [رییس دفتر رهبر معظم انقلاب] اطلاع داد که پس از بررسى، پرونده 9 نفر از آنها را پذیرفته‌اند: آقایان [علی‌محمد] سورى و [احمد] کبیرى، نمایندگان فعلى خرم‌آباد و مرودشت و بقیه از نامزدهاى جدید. گفتم این کافی نیست.
ساعت چهار بعد از ظهر، آقاى [سیدعلی] غیورى، [نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرری] آمد. با هم براى زیارت به شهررى رفتیم. آقاى [محمد محمدی] رى‌شهرى، [تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم(س)] و اعضاى هیأت امنا در صحن آستانه استقبال کردند. بقعه مبارکه حضرت عبدالعظیم(س) و امامزاده حمزه (س) را زیارت کردیم. از رواق‌ها بازدید شد.
از روى ماکت، طرح توسعه و اصلاح ساختار اطراف حرم و صحن‌ها را توضیح دادند. سپس در اجتماع مردم در صحن شرکت کردیم. آقاى رى‌شهرى خیرمقدم گفت و نیازهاى شهر را اعلام کرد و من هم صحبت کوتاهى داشتم؛ وعده اصلاح ساختار شهر را به عنوان اولین «شهر سالم» دادم.
در جلسه‌ای با حضور [آقایان غلامحسین کرباسچی و سراج‌الدین کازرونی] شهردار تهران و وزیر مسکن و شهرسازی و مسئولان شهررى و آستانه [حضرت عبدالعظیم حسنی(س)] توضیحات شنیدم و قرار کمک براى طرح آستانه و مسیر فاضلاب و تأسیس مراکز فرهنگى دادیم. افطار را با جمعى انبوه از روحانیون و مسئولان صرف کردم و صحبت کوتاهى برایشان نمودم. مصاحبه تلویزیونى داشتم.
ساعت نُه ونیم شب به خانه رسیدیم. سریال «تعطیلات نوروزى» را تماشا کردم. نماز خواندم و خوابیدم؛ خسته بودم. یاسر شب با دوستانش جلسه داشت و سحر آمد. خبر داد که شب مجمع روحانیون مبارز جلسه داشته‌اند و تصمیم گرفته‌اند که در انتخابات شرکت کنند. تلفنى با رهبرى صحبت کردم؛ ایشان خبر دادند که عصر دیروز آقاى [مهدی] کروبى را احضار کرده‌اند و خواسته‌اند که در انتخابات شرکت کنند.
سال 1372
پیش از ظهر براى افتتاح چاپخانه روزنامه جمهورى اسلامى رفتم؛ چاپخانه مهمى است که با بودجه‌ای در حدود پانزده میلیون مارک[آلمان] ساخته شده و مى‌تواند ساعتى تا 60 هزار نسخه چهاررنگ چاپ کند. براى حضار سخنرانى کردم و بعد از مصاحبه‌اى به خانه آمدم.
پیش از ظهر خانواده امام آمده بودند. بعد از ظهر هم بستگان و همچنین خانواده شهید مطهرى آمدند. شب بیشتر پاى تلویزیون گذشت. بخشى از مصاحبه‌ام را گوش دادم.
سال 1373
ساعت نه صبح با محافظان به سد لتیان رفتیم. یاسر هم بعداً رسید. مهدی و فائزه و همشیره فاطمه و [فرزندش] مسعود و محمد اخوی‌زاده و علیرضا توکلی با خانواده‌ها هم ظهر آمدند. هوا معتدل بود. نم نم باران هم در عصر و شب داشتیم. بیشتر به استراحت و قدم زدن در ساحل سد گذشت.
آب سد رو به فزونی است که معمولاً تا خردادماه، حالت صعودی و سپس تا بهمن‌ماه، حالت نزولی دارد. به خاطر بارانی شدن هوا و عدم امکان استفاده از دریاچه، بچه‌ها هم بیشتر در داخل ساختمان، به انجام مسابقه‌های گوناگون و بازی‌ها می‌پرداختند.
سال 1375
تا عصر در منزل بودم. مهدی و فرشته و فؤاد هم بودند. ظهر حمید لاهوتی، [همسر فائزه] هم آمد. بیشتر بستگان در سفرند و خیلی اطراف‌مان خلوت است. آقاجلال برای ناهار با آبگوشت دیزی و نان خانگی که خودش در منزل درست کرده بود، میهمانمان کرد. عصر آقای ورزدار آمد. برای انتقال از سپاه به شهرداری و جبران دو میلیون تومان که دادگاه از او خواسته، درخواست کرد.
به منزل دکتر [حسن] روحانی، برای تسلیت فوت فرزندش رفتیم. مهدی تذکر داد؛ خودش دیشب رفته بود. خیلی ناراحت‌اند. حقشان هم هست. فرزند هیجده ساله‌ای را به وضع مشکوکی از دست داده‌اند و تحقیقات هم تاکنون چیزی را مشخص نکرده. نه قاتل معلوم است و نه انگیزه قتل. گلوله از شقیقه راست وارد شده و از آن طرف بیرون رفته، تنها در خانه بوده، برادرش که نیمه شب رسیده، هنوز جان داشته و دامادشان را که دکتر است، فوراً خبر کرده‌اند و هنوز نبض داشته و قبل از رسیدن آمبولانس، تمام کرده است. آقای روحانی با تفصیل، حادثه را توضیح داد. تمام اعضای خانواده و خواهران و والدین و اخوان جمع بودند؛ دعوتشان کردم که برای رفع وضع گرفته از عزاداری، فردا به سد لتیان بیایند.
با مهدی به لتیان آمدیم. شب بخشی از خانواده مرحوم اخوی هم ملحق شدند. گزارش‌هایی از وزارت امور خارجه آوردند. دوباره شرایط و روابط‌مان با آلمان، بعد از صدور حکم بازداشت آقای [علی] فلاحیان، [وزیر اطلاعات]، رو به تیرگی می‌رود و تحلیل این است که روابط، احتمالاً در جهت سیاست آمریکا، با اروپا بد می‌شود و پیشنهادهایی داده‌اند. گزارشی هم از ناراحتی کشور ایرلند به خاطر قطع ورود گوشت‌شان به ایران، به خاطر مسأله [شیوع بیماری] جنون گاوی بریتانیا، خواندم.
سال 1376
تا ساعت یازده در خانه مطالعه مى‌کردم. در منزل، گزارش‌ها را که روى کامپیوتر مى‌آید، خواندم؛ کامپیوتر منزل به مرکز اطلاعات دفتر وصل است. روزهاى تعطیل و شب‌ها که در خانه هستم، از این طریق در جریان اخبار و گزارش‌ها قرار مى‌گیرم.
ساعت دوازده به محل سد لتیان آمدیم. عفت و بچه‌ها هم ظهر رسیده بودند. آنها براى احوال‏پرسى همسر یاسر، به بیمارستان دى رفته بودند. با على، فرزند فاطى، شوخى کرده بودند و دختر تازه رسیده یاسر را نامزدش کرده بودند و على قهر کرده بود و سر میز ناهار حاضر نمى‌شد. بالاخره قولى دادیم که او را نامزد بچه‌هاى دیگر کنیم تا قهرش را بشکند، ولى شوخى ادامه‏ دارى خواهد بود!
تا عصر وقت به استراحت و مطالعه و قدم زدن در سواحل دریاچه سد گذشت. امسال به خاطر خشکسالى، سطح آب سد خیلى پایین رفته و به تازگى با نصب تلمبه در ساحل دریاچه سد لار، ثانیه‌اى پنج مترمکعب آب را پمپاژ مى‌کنند و به سوى لتیان مى‌فرستند و در مسیر از نیروگاه آبی مى‌گذرد و برق تولید مى‌کند؛ این آب معمولاً از دریاچه سد لار فرار مى‌کند و به دریاى خزر مى‌رود و هنوز هم نتوانسته‌ایم این عیب سد لار را برطرف کنیم. پیمانکار و مشاور سد در قبل از انقلاب مسئولند. اکنون با این اقدام، قبل از آن که سطح آب به نقطه‌هایى برسد که فرار مى‌کند، با پمپاژ به این طرف آورده مى‌شود.
در گزارش‌ها، مصوبات اتحادیه عرب در قاهره در مورد اسراییل قابل توجه است.