بزرگنمايي:

آریا جوان - خبر ورزشی / در روزى که استقلال ناگهان خود را ویروس زده دید تا «فردا چه زاید سحر»، مهدى ترابى عامل نجاتش شد! یحیى باید یک مأموریت را در صدر همه وظایفش قرار دهد.
همه چیز را تصادفى بدانیم! همه اتفاقات را ناشى از پیش آمدن یک سلسله حادثه بخوانیم! به دلمان بد راه ندهیم که بیمارى استقلال، ناشى از هجوم تغییر شکل یافته ویروس‌هاى ناقلا نبوده است! فرهاد را جسور بخواهیم یا ترسش را عمده کنیم؟ فولاد اهواز را هم این‌قدر پیچیده و غامض نباید تصور کرد که کارش با شرکت هواپیمایى و فرودگاه سارى بیخ پیدا کند! فولاد براى بازى نکردن با گلادیاتورهاى فکرى نقشه نچیده بود یا براى روبه‌رو نشدن نکونام با نساجى! صلوات بفرستیم و نادیده بگیریم آنچه را که دیدیم! هم کرونایى شدن ١١ بازیکن استقلال را و هم ٦ بازیکن فولاد را! به فکر آینده باشیم، به فکر خلاص شدن از خیر و شر کسانى که روى فوتبال چنبره زده‌اند مثل مار!
به فکر استخدام چند کارگاه خصوصى باید بود براى راستى‌آزمایى ادعاى تیم‌ها که از فردا خود را ویروس‌زده نشان مى‌دهند! و براى هر تیم یک کلینیک تمام‌عیار براى معاینه و معالجه فوتبالیست‌ها! با کرونا، فوتبال عوض شده است! تعجب نکنیم که چرا یک نفر از بازیکنان سایپا، پس از بازى با استقلال، ویروس‌زده نشد یا یک نفر از فولاد پس از برد و پیروزى برابر استقلال و ماشین‌سازى! حمل بر قسمت کنیم و ان‌شا‌ءا... که گربه اش بدانیم! در فوتبال ما، اتفاقات مهم‌تر رخ داده و رخ مى‌دهد! مثل همه این اتفاقات اخیر، مثل سپردن کارهاى بزرگ به دست آدم‌هاى کوچک و نتیجه اش هم یکى این است:
تمام دنیا مسابقه مى‌دهند، ما مسابقه‌هاى خودمان را لغو مى‌کنیم! بگذریم!
همه چیز هم شفاف است!
تیم بهتر تراکتور
تراکتور یک تیم دارد که در زمین خود را به رخ مى‌کشد، یک تیم هم دارد که در ذهن خود بزرگش کرده است! تراکتور واقعى، همان تیم جوان‌تر شده است! میثم تیمورى، سعید مهرى، آزادى، شکارى و...! تراکتور اگر بتواند دل بکند از اسم‌هاى گنده و دل بدهد به جوان‌هاى آینده‌دارش مثل تیکدرى، همین امسال هم دستش خالى نخواهد ماند! البته به یک شرط:
ساکت الهامى، حرف‌هاى تعارف‌آمیز خودش را باور نکند! تراکتور، تیم بهترش را نباید مخفى کند!
قهقرا رفتن سپاهان
علاوه بر سپاهان که دیگر رازى ندارد و مرموز نمى‌نماید و خبرى از بازى چپ و راست زمین و کى‌روش استنلى و توپ عوض کردن‌هاى مهدى کیانى، در حرکاتش دیده نمى‌شود، باید از گردش ١٨٠ درجه‌اى گل‌گهر سیرجان یاد کنیم که انگار مى‌خواهد آنچه را که مجید جلالى، به سالیان دراز به عنوان اعتبار مربیگرى به دست آورده، به دست خودش بر باد دهد!
گل‌گهر البته از ویروس براى بازى نکردن و بازنده نشدن استفاده یا سوءاستفاده نمى‌کند، ولى عقب‌نشینى استراتژیک فوتبالش، اظهر من الشمس است! فوتبال بى‌فوتبال! تیم جلالى هم مثل سپاهان، دچار پیرى زودرس فکرى و فلسفى شده است! بعد از یک پیروزى معنادار برابر استقلال و فرهاد مجیدى، گل‌گهر فقط باخته است و تنها شکست خورده است! تیم درجه ٢ها، با هیچ ترفندى به تیم‌هاى درجه اول نزدیک هم نشده است! انگار باید یک بنر زیبا سفارش داد که روى آن به خط خوش و جلى نوشته باشند:
... آقاى جلالى، به جمع مدرس‌ها خوش آمدى! البته مثل آقاى محصص نباش! مدرس راستین باید بود!
بى‌شتاب تا قهرمانى
میان بچه‌هاى سایپا که مثل مربیشان، با تمام وجود و با غیرت هرچه تمام‌تر بازى- و مربیگرى- مى‌کنند، با تیم سپاهان که داعیه بسیارى دارد- یعنى داشت، دیگر ندارد- چقدر توفیر مى‌توان پیدا کرد؟ این دو تیم 70، 80 میلیارد اختلاف بازى و تفاوت بازیکن دارند؟ یا میان تیم مسجدسلیمان و گل‌گهر که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، هرچه بخواهند برایشان هست مى‌شود؟
فوتبال ما، به سپاهان بى‌روح کنونى بیشتر محتاج است یا به سایپا که مربى اش را براى مربى‌تر شدن باید ساخت و باید پرداخت؟ سایپا حتى از پیکان شاهکار خلق‌کن که مزد لوکا بوناچیچ را خوب کف دستش گذارد، تیم‌تر است! همان‌طور که مسجدسلیمان از گل‌گهر سیرجان!
پرسپولیس متفاوت از همیشه
پرسپولیس را در این روزها، باید چنین تعریف کرد: نه تیم یحیى و نه دارودسته برانکو! حتى کالدرون! پرسپولیس عقل مربى اش را مى‌خورد که واقع‌بینانه تیم مى‌چیند و کنار زمین، مرد دوازدهم تیمش مى‌شود و دواندن یارانش را خوب بلد است! در روزى که استقلال ناگهان خود را ویروس زده دید تا «فردا چه زاید سحر»، مهدى ترابى عامل نجاتش شد! یحیى باید یک مأموریت را در صدر همه وظایفش قرار دهد:
بازى ترابى را اصلاح کند! ترابى با خیلى‌ها فرق دارد!