در پنجمین سالروز امضای توافق هسته ای، خبرفوری شکست غرب از شرق در بازی دیپلماسی را بررسی می کند
قرارداد 25 ساله با چین، جایگزین برجام / ترامپ، پای اژدها را به خاورمیانه باز کرد
اجتماعی فرهنگی
بزرگنمايي:
آریا جوان - 5 سال پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک که به اختصار «برجام» نامیده می شود، حالا نه فقط خبری از این توافق نیست، بلکه حرف و حدیث ها درباره یک توافق دیگر به گوش می رسد: قرارداد 25ساله با چین!
چطور شد که پس از 5 سال، از میان شش کشوری که توافق هسته ای را با ایران به امضا رسیده بودند، تنها یکی از آنها موفق شد به امضای یک قرارداد راهبردی با ایران نزدیک شود؟ آیا چینی ها با هدف دستیابی به همین قرارداد، پا پیش گذاشتند و به توافق هسته ای پیوستند؟
پایان برجام، آغاز قرارداد 25 ساله
پنج سال پیش درست در چنین روزی، سرانجام پس از ماه ها انتظار، وزرای خارجه آمریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه، چین و روسیه در کنار محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران قرار گرفتند تا توافق هسته ای را به نهایی کرده و اجرای ان را اعلام کنند. هرچند اجرای این توافق ماه ها زمان برد، اما حالا پس از پنج سال، نقض این توافق چنان شده که عملا از برجام جز نامی باقی نمانده است. نامی که البته هنوز برای بسیاری رایآور است و برای بسیاری رایریز.
براساس خبرهایی که تاکنون به طور پراکنده از توافق 25ساله ایران و چین منتشر شده است، درست در همان روزهایی که برخی از ایرانیان در خیابان ها امضای برجام را جشن گرفته و به پایکوبی می پرداختند، دیپلماتهای ایرانی و چینی بین تهران و پکن در آمد و شد بودند تا یک قرارداد دیگر را به نتیجه برسانند. قراردادی که این روزها می توان فهمید که احتمالا جایگزین برجام بوده است.
براساس اطلاعاتی که وجود دارد، علی لاریجانی در سال 97 و در جریان سفر به چین، نامه ای را به دست مقامات این کشور رسانده که در آن، مفاد قراردادی راهبردی مورد اشاره قرار گرفته بود. قراردادی که در جریان سفر رئیس جمهور چین به تهران درباره کلیت آن توافقات اولیه صورت گرفته بود.
در سال 97 و در اوج سرخوشی دونالد ترامپ از خروج از برجام و آغاز راهبرد فشار حداکثری بر ایران و درست در همان روزهایی که جان بولتون به رفقای تروریست خود در پاریس وعده می داد انقلاب ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید، تهران و پکن به توافقی رسیدند که براساس آن، چین و ایران وارد سطحی تازه از توافقات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و نظامی می شدند.
آمریکا، بازنده یک توافق نفتی
واشنگتن که گمان می برد با فشار نفتی می تواند تهران را به زانو درآورد، معتقد بود که مقامات کشورمان تا پیش از انتخابات 2020 مجبور می شوند از ترس فشارهای اجتماعی که گوشه ای از ان در دی 96 و آبان 98 رقم خورد، به مذاکره دوباره با کاخ سفید روی اورده و توافقی تازه را جایگزین برجام کنند.
او از این واقعیت بی خبر بود که تهران با پیش بردن سطحی تازه از همکاری های بین المللی، به جای آمریکا در حال مذاکره با جدی ترین رقیب ترامپ است: چین!
براساس برخی خبرها که رسانه های غربی مدعی شده و البته مقامات کشورمان آن را تایید نکرده اند، ایران و چین قرارداد صادرات روزانه 1.3 میلیون بشکه نفت خام را با 10 درصد زیر قیمت بازار منعقد کرده اند. این نفت، توسط نفتکش های ایرانی حمل خواهد شد و تحویل ارتش چین می شود تا به نیازهای بزرگترین مصرف کننده طلای سیاه پاسخ دهد.
براساس خبرهای غیررسمی منتشر شده، بخشی از پول نفت به ایران برای پرداخت مبادلات بین دو کشور بصورت یوان در چین می ماند و بخش دیگر بوسیله طرف چینی بصورت پالت های اسکناس دلار در ایران تحویل بانک مرکزی می شود.
گفته می شود، انگیزه طرف چینی از ورود به این معامله، پاسخ به دخالت های آمریکا در امور هنگ کنگ است که اخیرا درگیر اعتراضات گسترده ای با تحریک و هدایت آمریکایی ها شده و علاوه بر تهدید تمامیت ارضی چین، می تواند منجر به کاهش 10تا 20 درصدی تولید ناخالص ملی چین شود.
انگیزه مهم ایران نیز دور زدن تحریم های آمریکا و انعقاد یک پیمان همکاری مفید در شرایطی است که حتی روسها از پذیرش تهران در پیمان شانگهای تردیدهایی داشتند.
گردش به شرق، در دوران بدعهدی غرب
حسن روحانی پیش از آنکه به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، به اصلاحات چینی علاقه داشت. به عقیده مخالفانش، او مانند اصلاح طلبان، موافق اصلاحات به سبک گورباچفیسم نیست و به جای آن، ترجیح می دهد مانند چین، اصلاحات با حفظ چارچوب های نظام سیاسی صورت گیرد. همان روندی که او در کتار «چین نو» توضیح داده است.
با این وجود بعید به نظر می رسد که حسن روحانی علاقه مند بوده باشد که قرارداد راهبردی با چین، جایگزین برجام شود. این قرارداد با توجه به عواملی که آن را پیگیری می کرده اند، احتمالا از سوی افرادی پیش برده شده که چندان به آینده توافق هسته ای خوش بین نبوده و روزهایی که امروز در ان قرار داریم را 5 سال پیش می دیده اند.
حالا با شکست پروژه برجام، دولت روحانی نیز در کنار همان طیفی قرار گرفته که روی نیمکت ذخیره ها، قراردادی را جایگزین برجام کرده بودند تا در روز مبادا از آن به عنوان یک برگ برنده برای عبور از شرایط فشار استفاده کنند.
میگویند در مثل مناقشه نیست و بر همین اساس، میتوان در تحلیل رفتار روحانی گفت که این شرایط درست شبیه پشت کردن مصدق به آمریکا و چراغ سبز به شوروی پس از دعوای نفتی با بریتانیا و شبیه به رویگردانی رضاشاه پهلوی نسبت به انگلیس و جایگزین کردن آلمانهاست.
تهران که در اوج اجرای برجام از روسها برای تثبیت برتری خود در منطقه استفاده کرد و در یک جنگ نیابتی تمام عیار، بر رقبای منطقه ای پیروز شد، حالا در اوج تحریم و کرونا، از چینی ها برای شکست نهایی ترامپ استفاده می کند. رئیس جمهور آمریکا باید به زودی پاسخگوی این پرسش منتقدانش باشد که چرا با برهم زدن برجام، ایران را در کنار چین قرار داد و در شرایطی که روسها به خاورمیانه بازگشته است، باعث شد تا پای چین هم به این منطقه باز شده و حالا شرق دور و نزدیک در کنار هم، جایگزین غربی هایی شوند که در حال خروج از غرب آسیا هستند.
ابرقدرت جدید، درحال یارگیری
چین کشوری کهن است اما شانس زیادی برای ابرقدرتی در جهان نداشته است. در زمان امپراطوری کهن، زیر سایه ژاپنی ها بود و در اوج قهرمانی مائو، زیر سایه لنین و استالین در روسیه قرار داشت.
در سالهای اخیر رشد شتابان ژاپن باعث شده تا همه، برتری اقتصادی این کشور را به رسمیت بشناسند اما پکن تا به امروز سیاست درون گرایی را در حوزه بین الملل پیش برده و وارد یارگیری در عرصه جهانی نشده است.
با این حال به نظر می رسد فشارهای آمریکا در دوره ترامپ باعث شده است تا پکن زودتر از همیشه به دنبال نزدیک شدن به دولتهای همسو باشد. چین در منطقه غرب آسیا که انبار انرژی جهان است، به دنبال یک متحد قابل اعتماد است و در دوره ای که اعراب به غرب نزدیک شده اند، چه گزینهای بهتر از ایران؟
چین به واسطه رقابت سنتی با هند، به پاکستان نیز نزدیک است و در جدال دو کره، تلویحا از کره شمالی حمایت می کند. بنابراین اگر بخواهیم پازل متحدان چین را کامل کنیم، هنوز قطعات گمشده بسیاری وجود دارد. اینکه ایران یکی از این قطعات خواهد شد یا نه، در آینده روشن می شود و جنجال های این روزها در ایران بر سر قرارداد 25 ساله، نشان می دهد که بسیاری در داخل کشور، منافع خود را در این قرارداد نمی بینند. با این همه فعلا آنچه روشن است، پیام واضح تهران به کشورهای غربی است که به برجام عمل نکردند. پیام این است که اگر به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکنید، پای اژدها به خاورمیانه بازمی شود. موضوعی که خوشایند آمریکا و متحدان اروپایی اش نیست.
چرا احمدی نژاد قرارداد را افشا کرد؟
در این میان در داخل ایران یکی از مهمترین سوالات این است که چه شد محمود احمدی نژاد، قرارداد 25 ساله را رو کرد و جنجال به راه انداخت؟ مگر او ژست ضدآمریکایی نمی گیرد؟ پس چرا مانع از امضای بی سروصدای یکی از مهمترین قراردادهایی شد که منافع آمریکا را تهدید می کند؟
از یاد نباید برد که به لحاظ تاریخی، احمدی نژاد نگاهی مثبت به شرق نداشته است. در خاطرات دانشجویان پیرو خط امام در سال 58 آمده است که در اوج تلاش دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا، احمدی نژاد معتقد بود که باید سفارت شوروی را تسخیر کرد. بنابراین محمود احمدی نژاد برخلاف آنچه در دوران ریاست جمهوری اش نشان داد، تمایلات شرق گرایانه ندارد.
افزون بر این، به نظر می رسد که احمدی نژاد که امیدوار است در اوج چالش های اقتصادی، در سال 1400 دولت را به دست یک رئیس جمهور همسو با خود بسپارد، قرارداد 25 ساله را برگ برنده دولت روحانی می داند که ممکن است فشارهای موجود را کاهش داده و محبوبیت رقبا را در انتخابات بالا ببرد.
هرچه هست، فعلا روحانی که نماد غرب گرایی شناخته می شد، نیم نگاهی به شرق دور دارد و احمدی نژاد که شهره به غرب ستیزی است، خوراک رسانه ای برای رسانه های غربی فراهم کرده است. وقتی غبارها فروبنشیند و جزئیات این قرارداد و فرجام برجام روشن شود، معلوم خواهد شد بالاخره چه کسی به غرب خدمت کرده و چه کسی پشت ایده نزدیکی به شرق ایستاده است.
-
دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۱:۱۳
-
۲۲ بازديد
-
-
آریا جوان
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/407143/