بزرگنمايي:

آدم ها دو گونه اند . افرادي که طرز فکر مکانيکي دارند و هميشه داراي اين انديشه اند : « پايبند بودن بر نگرش هاي خود » . اينها افراد جدي ، انعطاف ناپذير و تغيير ناپذير هستند . چنين فردي در مقابل هر شخص يا موضوع خاصي ، نگرش ثابتي دارد و در برابر هر گونه اقدامي براي تغيير طرز فکرش مقاومت مي کند . احتمالا کساني را که از اين حالت رنج مي برند مي شناسيد !

عکس چنين طرز فکري هم وجود دارد و آن افرادي هستند که داراي انديشه ي سازگار هستند. ذهن افراد سازگار، آماده ي پذيرش اطلاعات جديد است و آنها نسبت به ايده ها و پيشرفت هاي جديد ، علاقمند و کنجکاو هستند . آنها بيشتر به آنچه که درست است علاقمندند تا اين که حق با چه کسي است . اگر کسي ايده هاي جديدي به آنها ارائه کند که شايستگي داشته باشند ، براي ترک ايده هاي قديمي تمايل نشان مي دهند آنها بيشتر نگران اين موضوع هستند که آيا ايده ي جديد موثر است و به کمک آن مي توان مشکلي را حل کرد يابه هدفي رسيد ؛ تا اين که بگويند حق با آنهاست .

افراد نابغه در طول چندين سال شديدا مطالعه کرده اند . يکي از نتايج قابل توجهي که کارشناسان به آن رسيده اند اين است که افراد نابغه ضرورتا IQ بالايي ندارد . آنها افراد معمولي هستند که در مقايسه با افراد متوسط ، حتي افراد باهوش ، از هوش خود به نحو احسن استفاده مي کنند . اين بدان معناست که اگر ياد بگيريد که مانند نابغه ها فکر کنيد ، مي توانيد نابغه شويد.
به نظر مي رسد که نابغه ها سه نوع ويژگي مشترک دارند که شما نيز مي توانيد آن ويژگي ها را داشته باشيد و آن را جزء ثابت تفکر خود قرار دهيد :

سه ويژگي افراد نابغه
اولا به نظر مي آيد که نابغه ها فکر بازتري دارند . آنها در مواجهه با سئوال يا مشکل ، کنجکاو ، دو دل و انعطاف پذير هستند و تمايل دارند که همه ي احتمالات را در نظر بگيرند .

ثانيا ، به نظر مي رسد که نابغه ها با مسائل و تصميم ها ، برخوردي اصولي و منظم دارند . آنها مانند سگي که اتومبيل در حال حرکت را دنبال مي کند خود را داخل مسائل و مشکلات نمي اندازند . در عوض ، مانند حل مساله ي رياضي ، با سئوال هاي سازمان يافته و با نظم منطقي ، با شرايط دشوار برخورد مي کنند .

ثالثا ، نابغه ها ، با سئوالات يا مشکلات برخورد جدي مي کنند .

نابغه ها ابتدا مي پرسند ، « مشکل دقيقا چيست » ؟ و « اولا ، چرا اين يک مشکل است ؟» سپس مي پرسند ، « راه حل ايده آل اين مشکل چيست » ؟ و « چه عاملي باعث مي شود تا نتوانيم براي اين مشکل راه حلي پيدا کنيم » .

آنها مي پرسند ، « چرا اين وضعيت به وجود آمده است ؟ چگونه اتفاق افتاد ؟ دليل آن چه بود ؟ اولين بار در کجا و چه موقع اتفاق افتاد ؟ عامل آن چه کسي بود ؟ راه هاي مختلفي که مي توان به وسيله ي آنها اين مساله را حل کرد کدامند ؟ از ميان اين راه حل هاي مختلف ، با در نظر گرفتن همه ي جوانب ، کداميک قابل قبول تر مي رسد ؟ » .

سئوال کردن ، ذهن را باز مي کند و حق انتخاب شما را توسعه مي دهد . سئوال کردن ، خلاقيت شما را بالا مي برد و قوه ي تخيل را تحريک مي کند . سئوال کردن ، باعث مي شود تا عملا درباره ي مشکلات و مسائل فکر کنيد و تصميم بهتري بگيريد .

زودتر به نتيجه رسيدن
افرادي که نگرش مکانيکي دارد ، مي خواهند هر چه زودتر به نتيجه برسند . وقتي با مشکلي روبرو مي شوند ، بلافاصله در مورد راه حل آن تصميم مي گيرند . وقتي دو حادثه با هم اتفاق مي افتد ، فکر مي کنند که علت حادثه ي دوم ، حادثه ي اول بوده است . آنها ارتباط را با علت اشتباه مي گيرند . بعد از اين که در مورد مساله اي تصميم گرفتند ، به دنبال مدارکي مي گردند تا تصميمي را که گرفتند تصديق کنند . سريعا غرورشان درگير اين مسائل مي شود و ميلي به تغيير افکار ذهنيشان ندارند .

به نظر مي رسد که بين تعداد ايده ها و روش هايي که براي حل مشکل اتخاذ مي کني ، رابطه اي وجود داشته باشد . به همين دليل ، نبايد تلاش کنيد که زودتر به نتيجه برسيد و يا در مورد همه چيز زود قضاوت کنيد . بايد مانند يک نابغه ، آرام آرام پيش رويد و دائما در مورد مشکل پيش آمده سئوال کنيد . بايد ذهنتان را بازنگه داريد.

خلاقيت
حقيقت اين است که شما موجود زنده اي هستيد که مي توانيد ايده هايي هم داشته باشيد . شما فرد کاملا باهوشي هستيد که دائما ايده هاي خوب به ذهن تان هجوم مي آورند و مي توانيد از آنها براي رسيدن به اهداف و اصلاح زندگي خود استفاده کنيد ، حتي اگر به مدت طولاني از خلاقيت خود استفاده نکرده باشيد . مي توانيد مانند شکري که در داخل فنجان چاي ته نشين شده است ،با تحريک ذهنتان ، آن را هم بزنيد .

قانوني وجود دارد که در مورد تفکر خلاق و ضربه زدن به نيروهاي ذهن تان کاربرد دارد . اين قانون مي گويد که هر چقدر ايده هاي بيشتري داشته باشيد به همان اندازه احتمال زيادي وجود دارد که در موقع لزوم ، در معرض ايده ي مناسب قرار بگيريد.

امروز موفق ترين افراد کساني هستند که به طور دائم از منابع مختلف ، ايده هاي جديد دريافت مي کنند . برعکس ، افراد ناموفق ، آنهايي هستند که هيچ گاه حاضر نيستند ايده هاي کهنه و قديمي خود را با کمي تخيل يا خلاقيت به جريان اندازند .

همه‌جا به دنبال ايده‌هاي جديد باشيد
وقتي در سمينار يا مراسم سخنراني کارشناسي شرکت مي کنيد که بعضي از شايع ترين ايده ها را در زمينه ي تخصصي خود با شما در ميان مي گذارد ، اغلب با بمباران بينش هاي جديدي که مي توانيد از آنها براي اصلاح بخشي از زندگي تان استفاده کنيد روبرو خواهيد شد زندگي خيلي ها به خاطر شرکت در مراسم سخنراني فرد با اطلاعي که به آنها بينشي داده که کليد آينده ي آنها بوده دگرگون شده است .

فرض کنيد چه اتفاق مي افتاد اگر به طور منظم در رشته هاي درسي مختلف ،سمينارها و سخنراني هاي مختلف شرکت مي کرديد . در اين صورت دائما ذهن تان را با ايده هاي جديدي که آن را هوشيار و آگاه نگه مي داشت و باعث مي شد که ذهن خلاق تان مانند چشمه اي بجوشد ، بمباران مي کرديد.

افراد خلاق نه تنها در مورد زمينه هاي تخصصي خود بلکه در ساير زمينه ها نيز به طور دائمي مطالعه مي کنند آنها مقدمتا براي انواع مجله ها و روزنامه ها آبونه مي شوند و به فهرست مطالب و مقاله هاي انتقادي با دقت نگاه مي کنند .

هميشه موقع مطالعه خودکار يا ماژيک داشته باشيد . حتي بهتر از آن ، ياد بگيريد که چگونه به سرعت مطالعه کنيد . طوري که بتوانيد متن هايي را که بيشتر از هزار کلمه دارند در يک دقيقه نگاه اجمالي به آنها بياندازيد . سريع خواندن ، مانند دوچرخه سواري يک نوع مهارت است که هر کس مي تواند با چند ساعت تمرين آن را ياد بگيرد . بنابراين براي هميشه قادر خواهيد بود تا بيشتر از آنچه که تصور مي کرديد اطلاعات پردازش کنيد .

با افراد خوب و شايسته نشست و برخاست کنيد
افراد مثبت ، عادت دارند که با افراد خلاق و مثبت معاشرت کنيد . آنها دائما ايده ها و تجارب خود را با يکديگر در ميان مي گذارند و چيزهايي را از همديگر ياد مي گيرند . آنها بريده ي جرايد را از مجله ها و بولتن هاي خبري تهيه مي کنند و دست به دست به دوستان شان مي دهند . آنها کتاب هايي را که خواندند و برنامه هايي را که گوش دادند به دوستان شان توصيه مي کنند . در مقابل دوستان نيز براي آنها چنين مي کنند . بعضي وقت ها ايده ي خوبي که از يک نفر مي گيريد ، مي تواند مسير زندگي شما را کاملا تغيير دهد.

پابرجايي و ثبات ابلهانه
عامل ديگري که مانع پيشرفت مي شود ، تلاش براي ثبات و پابرجا ماندن . يعني اين که روي حرف ها و گفته هاي گذشته خود بايستيد . انديشمندي مي گويد : « ثبات و پابرجايي ابلهانه ، لولوي ذهن هاي کوچک است.»

اين نوع انعطاف ناپذيري ، تقريبا جلوي همه ي امکانات رشد در آينده را مي گيرد . براي اين که بتوانيد در مقابل اين تمايل مقاومت کنيد ، بايد وقتي کسي توانست ثابت کند که ايده هاي جديد و بهتري در دسترس است ، با توکل به خداوند مهربان ، همه ي ايده هاي قديمي و کهنه را دور بريزيد.