شعر نوستالژیک امشب؛ دو کاج
دختران
بزرگنمايي:
آریا جوان - بیتوته / در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده، دو کاج، روییدند
سالیان دراز، رهگذران آن دو را چون دو دوست، میدیدند
روزی از روزهای پاییزی زیر رگبار و تازیانهی باد
یکی از کاجها به خود لرزید، خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا، خوب در حال من تامّل کن
ریشههایم ز خاک بیرون است، چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با تندی، مردم آزار، از تو بیزارم
دور شو، دست از سرم بردار من کجا طاقت تو را دارم؟
بینوا را سپس تکانی داد یار بی رحم و بیمحبت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد بر زمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط، دید آن روز انتقال پیام، ممکن نیست
گشت عازم، گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگ دل را نیز با تبر، تکه تکه، بشکستند
شاعر: محمد جواد محبت
-
سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۱:۴۶
-
۸ بازديد
-
-
آریا جوان
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/468445/