آریا
جوان -
وظیفه سخت جانشین برانکو بودن
k ٧.٩
٣
خبر ورزشی / چه کسی حالا حاضر است جانشین برانکو باشد؟ چه کسی جرأت دارد و «جگر» دارد که «دنبالهرو» راه برانکو باشد؟ راهی که بردش مال برانکو است و باختش از آن جانشین برانکو خواهد بود.
ما هم دچار خوشخیالی شدهایم! ما هم باور کردهایم که مسائل عدیده و مشکلات قدیمه، در حال رنگ باختنند، ولی خیال باطل، زهی پندار غلط!
حکایت استقلال و حکایت پرسپولیس، شباهتی دارد به پنیرهای هزار سوراخ سوئیسی و پنیرهای سوراخسوراخ لیقوان، که از هر جایش بگیری، ده جا و صد جای دیگرش دهان باز میکند! گویا که قرار نیست آب خوش از گلوی این دو تیم پایین برود و پایین هم نمیرود!
قضیه سیدحسین حسینی را حل میکنند -یعنی به خواسته بازیکن، از سر ناچاری، تمکین میکنند- نوبت به وریا غفوری میرسد که بیشخواهیاش، بیشتر از طاقت و تحمل
فوتبال ایران است و، چون از زحمت صعود مقاومتناپذیر «نرخ تورم» پولبهای وریا خلاص میشوی، میبینی کهای دل غافل، باید پژمان منتظری را، روزبه چشمی را، فرشید اسماعیلی را، داریوش شجاعیان را، مرتضی تبریزی را و... بقیه را و... همه را در همین راستا (بیشخواهی مبتنی بر بیش از اندازه پردازی) راضی و از خودت ممنون کنی!
تشخیص پیروز، اصول کاری پیروز
پیروز قربانی، در حال تبدیل شدن است به یکی از شخصیتهای جذاب! به آنها که قابل پیشبینی نیستند! به آن معدود آدمهای صاحب اصولی که خودشان را در طبق ارزانفروشی قرار نمیدهند!
پیروز، غافلگیرمان میکند! پیروز با «نه گفتن» به بفرمای مدیریت آسانگیر استقلال، که همه چیز را و همه کس را، اهل معامله و بدهبستان میداند، هم مدیریت را و هم صاحبان آینده بهتر را، دچار شگفتزدگی میکند!
پیروز چرا آمد؟ پیروز چرا رفت؟ چرا به این سرعت؟ چرا در زمانی بسیار کوتاه و اندک؟ کمتر از 48 ساعت، بلکه کمتر از 24 ساعت؟ مگر تعریف همکاری با عالیجناب «ماچونی» چه عیبی داشت؟ مگر اختیارات یک همکار، چقدر به بیاختیاری این همکار پهلو میزد؟ جواب هر چه باشد، پیروز نشان داد که قدر خودش را میشناسد.
رقابت با خرپولهای قطری
میگویند مشکلات تیم بزرگ هم بزرگ است! درست میگویند و راست بودن این سخن را، این روزها، بیشتر از همیشه با پوست و گوشت خود، حس میکنیم!
استقلال یکجور گرفتاری دارد، پرسپولیس جور دیگری و البته از همان جنس: ... بیشخواهی! بیشترخواهی و رقابت با «خرپول»های قطری!
پرسپولیس که در زمان حضور برانکو، خود یکی از حاتمهای طایی بود، حالا روی دست «قارون» و گنج معروفش بلند شده است! بردن دو جام و «سوبله» کردن عنوان قهرمانی توسط برانکو، مزید بر علت شده است!
حالا و در چنین احوالی، معنای درست حرفهای جعفر کاشانی -که پرسپولیس را بزرگتر از همه میخواهد- فهمیده میشود، اما به کار بسته نمیشود! باز هم پول بیشتر و پرداخت دو برابر و سه برابر، برای قهرمان شدن و آنگاه مطالبه باز هم دوبرابری برای حفظ همان قهرمانی! بابت عملکرد خودت هم باید پول بدهی و قیمتش را بپردازی! چه کسی حالا حاضر است جانشین برانکو باشد؟ چه کسی جرأت دارد و «جگر» دارد که «دنبالهرو» راه برانکو باشد؟ راهی که بردش مال برانکو است که قهرمان سهباره لیگ شده و باختش از آن جانشین برانکو -یعنی حتی یحیای گلمحمدی- خواهد بود که نمیتواند راه برانکو را برود! کسی که جای برانکو را میگیرد، دوسره باخت است و دوسره بازنده است! برانکو دست جانشین خود را در پوست گردو قرار داده!
شر خریدن
محمدحسین زرندی، یکی از کاربلدان «تیم دوم» استقلال بود که دیگر نیست! هم مدیر روابط عمومی باشگاه در این 5 سال آخر و هم مدیر رسانهای سرمربی استقلال!
زرندی کارش را بلد بود و خوب از عهده همزبانی با فوتبالنویسان دایره استقلال برمیآمد! لابد به همین دلیل -توانایی و بلدیت در حیطه کاری- او را، در اول راه حضور استراماچونی، زدند! در واقع خودشان را زدند!
برای ما، اینکه جانشین «زرندی» برادرزاده کدام نازنینی است یا نیست، اهمیتی ندارد، ما از این در شگفتیم که یک کاردان ماهر و مسلط و دانای رموز برقراری ارتباط و ایجاد حسن رابطه را، برمیدارند و دیگری را میآورند! نتیجه اینکه:
... در اولین نشست، شیوهای نامعقول و نامقبول از کار و همکاری بروز میکند و اجازه ابراز نظر که نه، بلکه مجال و مجوز سؤال در موردی که لازم به نظر میرسد، داده نمیشود! استقلال، مشکلی بر مشکلات خود میافزاید و «شر» میخرد.