آریا جوان
بخاطر دخالت ها و بی احترامی های خانواده شوهرم خیلی حرص می خورم
يکشنبه 31 شهريور 1398 - 12:06:48
آریا جوان - بخاطر دخالت ها و بی احترامی های خانواده شوهرم خیلی حرص می خورم
١٨٥
٠
مشاوره24/ سوال: سلام من 7 ماه نامزد هستم. قبلا هم دوست بودم 3 سال با همسرم. همه جوره برای همسرم فداکاری و از خود گذشتگی کردم که از شرایط زیر صفر به شرایط ازدواج رسید. ایشون هم میگه من دوستت دارم و برای خوشبختی‌مون همه کاری می کنم. آدم مستقل از خانواده هست و خانواده عاطفی اصلا نداره و خانواده مدام طلبکار و به نوعی فقط دست بگیر دارن. داره از کودکی مدام در حال سرویس دادن به خانواده بوده با اینکه هیچ علاقه ای بهشون نداشته این رو براش جا انداختن که وظایفشه، از سمت خانواده محبت و عشق نگرانی واقعی هیچ وقت ندیده، تو این مدتم خیلی حرص خوردم سر کارای غیر منطقی و دخالت ها و بی احترامی که مادرش می کنه، من چون برام عجیب بود و نداشتم تو خانواده خودم واقعا مریض شدم و ضعیف تر، خود همسرم از دست مادرش عاصیه، از کودکی، حالا همسرم برای من نقاط مثبت خوبی داره اما تو برخی مسایل احساس می کنم بی اهمیته یا فاقد عکس العمل، مثال خیلی موقع ها وقتی ازم میشنوه مثلا دکتری بهم هشدار داده برای سلامتیم و فشاری که روم هست، هیچ عکس العمل درستی نداره که عاطفه و احساسی عمیق بخواد نشون بده و یا حتی ناراحت شدنی تو چهره اش حس کنم و این بی اهمیتی ها به حرفای من تو هر موضوعی واقعا بدتر عذابم میده، شاید هشدار در مورد بیماری خطرناکی بارها دادن ولی اون عکس العمل درستی که باید ازش ببینم نمیبینم، انگار فهمیده سرما خوردم خیلی عادی و همین دعوا ناراحتی درست کرده و میگه نه کی کفته من ناراحت نیستم، در صورتی که من حس عمیقی برای درک مشکلم از سمتش نمیبینم. و یا خیلی موارد دیگه به غیر سلامتی ولی دیدم باز هم عکس العمل درستی نداره یا من بهش میگم واقعا انکار با یه درخت صحبت می کنم هیج واکنشی درستی ازش دیده نمیشه.
ما خیلی مشاور رفتیم اوایل هم دردی یادش داد و بعدا هم یه تست گرفتن گفتن شاید اختلال ضد اجتماعی بودن داره و اون درمان نداره. من خیلی ناراحتم نمیدونم چکار کنم ولی بعضی رفتارها که جزو این اختلال هست مثل خود خواهی خود پسندی به دروغ ابراز علاقه کردن نداره، چون همه متوجه و شاهد ابراز علاقه اش به من هستند تا قدری که به اطرافیانم بگم برا من تو این موضوعات اهمیت نمیده و ساده از بعضی چیزها رد میشه کسی باور نمی کنه چون تلاش و محبت داره تو سایر مسایل، اما نمیدونم این نداشتن عکس العمل و عمیق درک کردن تو بعضی مسایل که واقعا نیاز دارم به اهمیت و توجهش راهی داره ؟؟
حرفم اینه اگر تو خانواده خودش عاطفه ندیده که بخواد داشته باشه تو این‌3 سال منی که عاطفه و عشق براش نثار کردم و به قول خودش تو خانواده من عشق و علاقه بین اعضا رو دیده روش تاثیری چرا نداشته اگه به این موضوع خانواده و کودکیش برمیگرده ، اگه هم نه کمکم کنید مشکلش چیه؟
الهام متقی (زوج درمانگر،مشاوره پیش از ازدواج و فردی،مدرس مهارت های والدگری)
سلام به شما دوست عزیز،
اینطور که به نظر میرسه شما در موقعیت هایی که همسرتون واکنشی که در ذهن شماست و از خودش نشون نمیده به علاقه و عمق اون شک می کنید و همین شمارو بهم میریزه.
دو نکته :
1 – قرار نیست همسر موجودی باشه که مثل کامپیوتر برنامه بهش داده بشه و شرایط مختلف آنچنان رفتار کنه که در ذهن ما میگذره چرا که اون هم یک انسانه با نقاط قوت و ضعف خودش و هیجانات مختلفی که در هر لحظه تجربه می کنه.
در یک کلام، ما ازدواج نمی کنیم که یک نفر همونجور که همیشه دلمون میخواسته با ما رفتار کنه.
2- شما بعد از سه سال ارتباط از پیشینه همسرتون آگاه بودید و میدونستید که ایشون خانواده ای داشته که در بحث صمیمیت و عواطف آسیب رسان بودن بنابراین فرزند این خانواده هم این زخم هارو با خودش حمل میکنه و ساده‌ انگارانه است اگر فکر کنیم زخم های قدیمی با ما به ازدواج،محیط کاری،تحصیلی و دوستی و…نمیاد و فقط مختص خانواده و همون چهارچوب و همون آدمهاست،با وجود این شما به دلایلی که در متن تون هم برشمردید تصمیم گرفتید که ایشون و انتخاب کنید چون احتمالا لیست مثبت ها بر منفی پیشی گرفته بود.پس “پذیرش” همه جانبه جزو مسئولیت های شما در قبال انتخابتونه، بیشتر از اینکه به دنبال تغییر دادن ایشون باشید به دنبال درک و پذیرش ایشون باشید که در مواقع بحرانی توانمندی ابراز هیجانات منفی و ندارن.
3 – یادگیری مهارت همدردی برای رابطه زوجی خیلی خوبه و کارآمد اما رواندرمانی بابت عدم توانمندی در ابراز هیجانی و توجه خواهی خودتون که ظاهراً باعث تنش و مشکلات جسمانی هم شده بیشتر کارآمده که پیشنهاد میکنم با یک روانکاو پیگیری کنید.
الهام داودی (روانشناس بالینی، دانشگاه علوم پزشکی تهران)
سلام
چیزی که من متوجه شدم اینه که در این ١٠ سال شما همه تلاش تون رو کردین که همسرتون رو تغییر بدین یعنی انگار این ازدواجی بوده که شما تلاش کردین جای مادر ایشون باشین و کارهایی که او نکرده رو شما انجام بدین، حالا سوال من اینه این ازدواج و رابطه زناشویی هست یا پروژه تغییر؟ واقعیت اینه که تا کسی خودش نخواد تغییری نمی کنه و تازه نمیدونیم اگه یک نفر هم بخواد چقدر تغییر میتونه بکنه. حالت همه اینها رو گفتم که بگم شما این آدم رو همینطوری که هست و نیازهایی که برآورده نمی کنه می تونین قبول کنین یا اینکه خودتون هم مهم هستین.
شیما برمه ( روانشناس بالینی و مشاور خانواده)
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اول از همه باید به خاطر تمام فداکاری ها و از خودگذشتگی هایی که تا حالا انجام دادی بهت تبریک بگم و در ادامه میتونم بگم شرایط شما رو‌ درک میکنم و متوجه هستم که چقدر این وضعیت میتونه برای شما سخت و ناراحت کننده باشه ،
در مورد نامزدتون همونطور که خودتون هم گفتین ایشون در یک خانواده ای بوده که اعضای اون خانواده هیچ محبتی به هم نمیکردند و فقط از هم انتظار داشتند و این رو جز وظایف هم میدونستن خوب حالا باید بهتون بگم کاملا مشخصه که رشد کردن در همچین خانواده ای قطعا تاثیر خودشو‌ تا حدی میزاره حتی اگه یکی از فرزندان نخواد مثل بقیه اعضای خانوداش باشه ( و یادتون نره این خانوادس که بستر رشد فرزندان هست و فرزندان قطعا بیشترین اطلاعات و یا یادگیری رو ابتدا از طریق محیط خانه و خانواده میگیرن بعد از محیط بیرون )
و اینو هم بدونید که شما هیچ وقت نمیتونید فردی رو‌تغییر بدین مگر اینکه خودش بخواد و یه نکته ای هم‌ که هستش در رابطه با سوالتون که گفتین 3 ساله که وقت گذاشتین و به نامزدتون محبت کردین پس چرا هیچ تغییری نکرده ؛ در جواب باید بگم چطور میتونید انتظار داشته باشید فردی رو‌ که سال های سال در چنین خانواده ای ( بی عاطفه) بزرگ شده و‌تقریبا اخلاقش شکل گرفته رو در عرض 3 سال با محبت کردن تغییر بدین ،
البته اینو بگم که قطعا محبت کردن و رفتار خوب با این افراد بی نتیجه نیست و قطعا ایشون هم تغییراتی داشتن ولو اینکه جزئی باشه ،
اما باید بگم تا خودشون نخوان که تغییر کنند و یا نوع رفتارشون رو عوض کنند کاری از شما ساخته نیست و اگه بخواین رو این مورد پافشاری کنید و انتظار بیش از حد داشته باشین جز اینکه خودتون رو خسته و دلسرد میکنید فایده دیگه ای نداره ،
و در نهایت باید بگم که دو راه بیشتر ندارید یا ایشون رو همینجوری با همه خوبی ها و‌ بدی هاش بپذیرید و اینو هم در نظر داشته باشین که هیچ انسانی همه چیز تمام نیست همونطور که شما هم کامل نیستین ، و بعد از اون بد نیست یکبار به صورت جدی و در یک‌ فرصت مناسب با ایشون صحبت کنید و دقیقا به صورت شفاف خواسته هاتون رو ‌بگید و در ادامه اگر ایشون مایل به تغییر بودند برای دریافت اموزش های لازم به مشاور مراجع کنند.

http://www.javanannews.ir/fa/News/181815/بخاطر-دخالت-ها-و-بی-احترامی-های-خانواده-شوهرم-خیلی-حرص-می-خورم
بستن   چاپ