آریا جوان - برترین ها / «اجل معلق» را می توان سریال بیادعا و سرحالی دانست که کارگردانیاش را به رخ نکشیده و در عین حال ریتم و ضرباهنگ خوبی هم دارد.
یکی از جذابیتهای ژانر کمدی، تنوع و وسیع بودن آن است که این امکان را در اختیار نویسنده فیلمنامه و کارگردان برای خلق اثری سرگرمکننده قرار میدهد؛ ولو اینکه از کلیشهها بهره بسیار گرفته و قصههای تکراری را به شکل متفاوتتری به تماشاگران خود عرضه کند. به همین دلیل هر ساله با تعداد زیادی فیلم و سریال کمدی در سینما و پلتفرمها مواجه میشویم که در شکل دادن خطوط اصلی قصه خود کاملا روی ریل کلیشههای آشنا و امتحان پسداده کمدی حرکت کرده و روی آشنایی ذهنی تماشاگر با آنها حساب ویژهای باز میکنند. این آثار، گاه بسیار پربیننده بوده و گاه شکستهای سختی میخورند. سریالهای کمدی، بخش مهمی از تولیدات پلتفرمهای داخلی در سالهای اخیر را تشکیل دادهاند که یکی از تازهترین آنها سریال «اجل معلق» ساخته عادل تبریزی است که تاکنون پنج قسمت آن توسط پلتفرم فیلمنت پخش شده و با استقبال خوبی هم مواجه شده است.
حمزه صالحی که تعدادی از کمدیهای پرفروش سالهای اخیر حاصل قلم اوست، در قسمت نخست «اجل معلق» قهرمان خود داود را به خوبی به تماشاگران معرفی کرده و سپس نقطه عطف کلیدی فیلمنامه را رقم میزند؛ جایی که داود بر اثر تصادف به کما رفته اما زمان مرگش فرا نرسیده است. معلق شدن داود میان مرگ و زندگی به او این قدرت را داده که اجل را دیده و با او حرف بزند در حالی که بقیه از دیدن آن عاجز هستند! موقعیتی آشنا که دستمایه خوبی برای خلق شوخی های بانمک بوده و صالحی هم با تکیه بر آن قصه خود را با اندک فراز و نشیبی پیش میبرد. رندبازیهای داود هنگامی که در این موقعیت تازه قرار میگیرد، بخش مهمی از شوخیهای سریال از قسمت دوم تا پنجم را شکل میدهد. مرد میانسال بیپولی که حال میخواهد از تنها شانس زندگی خود برای پولدار شدن بهره گرفته و قبل از گشوده شدن دروازههای دوزخ به روی خود، پولی برای خانوادهاش پس انداز کند.
ارتباط گرفتن با روح مردان مرده، مهمترین روش داود برای رسیدن به پول است که گاه جواب داده و گاه به هیچ نتیجهای نمیرسد. برای نمونه میتوان به پیرمردی اشاره کرد که سرمایهاش را به سکه و دلار تبدیل کرده و گوشهای از کاناپه خانه خود به دور از چشم فرزندانش پنهان کرده است. داود با ترفندی پول را به بچهها رسانده و خود چهارصد میلیونی کاسب میشود! صالحی در هر قسمت ماجرایی را حول محور مرگ شکل داده و داود را مرکز ثقل آن قرار میدهد. آن هم در همراهی با اجل که ناچار به تحمل حضور او در کنار خود تا به پایان رسیدن عمر داود است. کمبود داستانهای فرعی در این پنج قسمت پخش شده، کاملا به چشم آمده و میتواند در ادامه به یک پاشنه آشیل تبدیل شود. هر چند که کاشت اطلاعات کوچکی در رابطه با پدر همسر داود انجام گرفته که میتواند در قسمتهای بعدی به کمک کار بیاید.
تیپ و تیپ-شخصیت، در سریالهای کمدی حرف اول و آخر را زده و «اجل معلق» نیز از آن مستثنی نیست. داود را میتوان بازآفرینی تیپ آشنای رضا عطاران در سریالهای دهه هشتادی خودش به حساب آورد که همچنان نزد تماشاگران محبوبیت خاص خود را دارد. صالحی و تبریزی نیز روی این آشنایی حساب ویژهای باز کرده و داود را مطابق با همان کلیشهها خلق کردهاند؛ مرد میانسال یلخی و بیخیالی که اندک رذالتهایش نیز آزاردهنده نبوده و تماشاگر آن را میپذیرد. به همین خاطر هم تلاش نه چندان تمیز و معقول داود برای به دست آوردن پول برای رفاه خانوادهاش پیش از رفتن از این دنیا را قبول میکند. اجل نیز به عنوان دیگر شخصیت اصلی کار، مکمل مناسبی برای داود بوده و از قسمت دوم به بعد گاه شوخیهای پینگ پنگی بامزهای را شکل میدهد. در عین حال، به مرور به بخشی از جهان فانی علاقمند شده و به تجربه کردن آن علاقمند میشود.کاشت اطلاعاتی که میتواند در قسمتهای پایانی به یک نقطه عطف جذاب تبدیل شود. غلام دیگر شخصیت محوری سریال است که کاملا وجوه تیپیکال داشته و به خوبی در متن شوخیهای نوشته شده قرار میگیرد به ویژه در قسمتهای یک و پنج که نقش پررنگتری در پیشبرد داستان دارد.
عادل تبریزی در دو فیلم سینمایی خود نشان داده که به سینمای کمدی علاقمند است و «اجل معلق» گام بلند او در این زمینه به حساب میآید؛ سریال بیادعا و سرحالی که کارگردانیاش را به رخ نکشیده و در عین حال ریتم و ضرباهنگ خوبی هم دارد. بدون شک، ستاره بیچون و چرای این سریال خود رضا عطاران است که نقشی فراتر از یک بازیگر در کلیت کار دارد. در نقش داود که نمونههای مشابه آن را در سالیان دور ایفا کرده و کاملا به چم و خم آن آشنا است.
دقیقا همان چیزی که دوستداران رضا عطاران از او انتظار داشته و به شوخیهای شکل گرفته براساس این ویژگیهای رفتاری میخندند. در کنار او میتوان به عباس جمشیدیفر و بهزاد خلج نیز اشاره کرد. اولی در ایفای نقشهای کمدی تبحر خاصی دارد اما دومی برگ برنده «اجل معلق» به حساب میآید. خلج در نقش اجل، کار سختی پیش روی خود داشته که با ظرافت و تکیه بر داشتههایش در بازیگری به خوبی از عهده انجامش برآمده است.
محمد جلیلوند
پ
-->