شنبه ۷ تير ۱۴۰۴

دختران

لالایی در میانه‌ بحران؛ زنان ایرانی و آرامش آموخته از عاشورا

لالایی در میانه‌ بحران؛ زنان ایرانی و آرامش آموخته از عاشورا
آریا جوان - ایرنا / در روزهایی که هنوز سایه تهدید از آسمان این سرزمین کنار نرفته، آرامش زنان ایرانی معنایی دیگر دارد. مادرانی که نوزاد در آغوش، با چادری سیاه و دل‌هایی سبز ...
  بزرگنمايي:

آریا جوان - ایرنا / در روزهایی که هنوز سایه تهدید از آسمان این سرزمین کنار نرفته، آرامش زنان ایرانی معنایی دیگر دارد. مادرانی که نوزاد در آغوش، با چادری سیاه و دل‌هایی سبز از امید، راهی مصلی می‌شوند؛ نه برای اعتراض، نه از سر ترس، بلکه برای عهدی عاشقانه با سرباز شش‌ماهه‌ کربلا.
در حالی‌که آتش‌بس اعلام شده و شهر در آرامش نسبی است، این حضور زنانه معنایی دوچندان دارد: نمایش ایمان، تربیت، و ایستادگی در زمانی که شاید دشمن گمان کرده باشد مردم ایران خسته‌اند.در همین روزها که هنوز گرد وغبار تجاوز رژیم صهیونیستی بر آسمان ایران باقی مانده، هزاران مادر با نوزادان‌شان به مراسم شیرخوارگان حسینی آمده‌اند. انگار می‌خواهند بگویند: ما نه‌تنها نمی‌ترسیم، بلکه به نسل بعدی‌مان هم می‌آموزیم که از عاشورا باید زیستن را یاد گرفت، نه عقب‌نشینی را.
‌زنان ایرانی؛ ستون‌های استقامت اجتماعی
بازار
تاریخ این سرزمین پر است از روزهای سخت. از روزهای موشک‌باران دهه‌ شصت تا زخم‌های عمیق اقتصادی، از همه‌گیری کرونا تا همین چند روز پیش که دشمن حمله مستقیم را رقم زد. اما در همه این بزنگاه‌ها، زن ایرانی نه تنها عقب ننشست، که اغلب در خط مقدم آرام‌سازی خانواده، پشتیبانی اجتماعی، تربیت نسل مؤمن و تقویت هویت ملی قرار گرفت.
و این قدرت از کجا می‌آید؟ از ایمان، از محبت، و از آشنایی دیرینه با قصه‌ای بزرگ به نام عاشورا.
تربیت با الگوی زینب(س)؛ فرزندم را برای راه حقیقت می‌پرورم 
در مراسم شیرخوارگان، مادران ایرانی تنها به نوزادشان شیر نمی‌دهند، بلکه به او معنا می‌دهند. از همان ماه‌های اول تولد، نوزاد در فضایی نفس می‌کشد که در آن مظلومیت، ایستادگی، وفاداری و محبت در هم تنیده‌اند. پیشانی‌بندهایی با نوشته‌هایی مثل «یا حسین»، «علی اصغر سرباز ولایت» یا «السلام علیک یا رباب» در واقع اعلام موضع‌های تربیتی مادران ایرانی است: من برای فردای این سرزمین، مردی مؤمن و مقاوم یا زنی استوار و فداکار تربیت خواهم کرد.
و این پیام روشن است: اگر زینب(س) با دلی آرام، پیام عاشورا را از دل میدان به دل تاریخ رساند، امروز هم زنان ایرانی با همان روحیه، فرزندان‌شان را با مفاهیم عاشورایی پرورش می‌دهند؛ بی‌آنکه از تهدیدی بترسند یا از صدای دشمن هراسی داشته باشند.
در واقع، مادری که فرزند شیرخواره‌اش را آماده می‌کند تا او را به مصلی ببرد، پیش از آنکه پای در مسیر بگذارد، عهدی در دل بسته است: باید عاشورا را نه‌ فقط در اشک، بلکه در ایستادگی بفهمیم و انتقال دهیم.
آرامش در متن تهدید: درس بزرگ از رباب 
در واقعه عاشورا، صحنه‌ای وجود دارد که برای مادران امروز بسیار الهام‌بخش است: رباب، همسر امام حسین(ع)، در آن ظهر داغ نینوا، نوزادش را به امام می‌سپارد با امید به جرعه‌ای آب اما تیر دشمن، پاسخ این امید را می‌دهد.
این صحنه، نماد نهایت فداکاری و ایمان یک زن است؛ زنی که دل‌سپرده‌ راه حق شده و حاضر است بزرگ‌ترین داشته‌اش را برای آن بدهد.
زن ایرانی در شرایط امروز، با الهام از چنین الگویی، به تهدیدها با اضطراب پاسخ نمی‌دهد؛ با آرامش و ایمان پاسخ می‌دهد. حضور پرشمار مادران با نوزادانشان در این مراسم، خودش نشانه‌ای از این آرامش جمعیِ ناشی از معرفت دینی و فرهنگی است.
لالایی‌هایی که حرف دارند 
وقتی مادری در مصلی یا در خانه‌اش برای نوزادش زمزمه می‌کند:«علی اصغر، لالا لالا گل پرپر...» یا «لالایی گل نازم، به کربلا می‌نازم»،
او در واقع دارد پیامی را منتقل می‌کند که فراتر از نوازش و محبت است؛ او دارد تاریخ را در گوش فرزندش نجوا می‌کند، تا فراموش نکند کیست و کجا ایستاده است.
زنانگی، مادری، و وطن: مثلثی مقدس 
در روزهایی که دشمن خیال داشت ایران را بترساند، ایران مادرانی را به میدان آورد که با وجود نوزاد در آغوش، دل در گرو حقیقت داشتند. این مادران اگرچه اسلحه به دست ندارند، اما دل‌هایی دارند که دژهای مستحکم فرهنگی‌اند. و در نهایت، تمدن‌ها با فرهنگ پابرجا می‌مانند، نه فقط با قدرت نظامی.
زن ایرانی، ادامه‌دهنده‌ راه زینب(س) و رباب(س) است؛ در دل بحران‌ها، ایستاده، آرام، تربیت‌گر و الهام‌بخش.
او نه تنها امنیت خانه را حفظ می‌کند، بلکه در مقیاسی گسترده‌تر، امنیت معنوی و فرهنگی جامعه را هم بر دوش دارد. و این یعنی هر مادری که در مراسم شیرخوارگان، فرزندش را در آغوش می‌گیرد، در واقع پاره‌ای از تمدن عاشورایی را به آینده می‌سپارد.


نظرات شما